محل تبلیغات شما

نام : 1- کازوهینو 2- ماکیا

نام خانوادگی : 1- شیروهیکه 2- تاکارا

علایق: به چیزایی که مربوط به مار باشه خیلی علاقه داره مثل پوست و فلس مار ها یا چشماشون - سیب مخصوصا سیب قرمز و چیزای تلخ (با این که از مزه ی تلخ خوشش نمیاد ولی همیشه چیزای تلخ میخوره چون فک میکنه زهر مار تلخه) - کتابای تخیلی و فانتزی و آثار ادبی - سرما و تاریکی - رنگ سیاه - کنار هم قرار گرفتن چیزای متضاد (مثل تاریکی روشن ، روز های شبگون ، آتش سرد ، سنگ های ابریشمی ، خواب بی خوابها ، دانایی دیوونه ها و چیزایی از این قبیل)

تنفرات: تنفرات خاصی نداره. از چیزی متنفر نیست ولی به حالت کلی بدش میاد در مورد خوش حرف بزنه.

اخلاق: با توجه به گذشتش، همه ی احساساتش قاطی شدن و میشه گفت که احساسی نداره. همیشه ی خدا نیشخند میزنه و تنها واکنشی که به اتفاقا نشون میده خندیدنه. هیچوقت عصبانی، ناراحت یا. نمیشه. و فقط میخنده. مثلا موقع جنگ به جا داد قهقهه میزنه، وقتی کسی میمیره زیر لبی نیشخند میزنه و دیده نشده جز تیکه انداختن و حاضر جوابی کردن و خندیدن حرکت دیگه ای بزنه ._. علاوه بر این خیلی مرموزه و کسی از کارش سر در نمیاره. خود رای و به شدت دورو هست و همیشه به تکروی اعتقاد داره و معمولا کار گروهی انجام نمیده و راه خودشو میره و به هیچکس وابسته نیست.

رنگ مو: سفید -نقره ای کدر، صاف و بلند تا زانو

رنگ چشم: آبی اطلسی

قدرت: اون عاشق مار هاست و زبونشونو کاملا میفهمه. میتونه با ذهنش هر ماری رو کنترل کنه و میتونه با قدرت ذهنش مارا رو به هرکاری وادار کنه حتی پرواز! بیشتر مار ها رو جوری کنترل میکنه که کسی رو نیش بزنن. 
 زندگی: در مورد زندگیش عمرا به کسی چیزی نمیگه ولی کلا گذشتش این جوری بوده که یه دختر کاملا عادی و پولدار بوده و با باباش زندگی میکرده. باباش دکتر بوده و بعد از این که از وجود شیطان ها با خبر میشه، تصمیم میگیره روشون تحقیق کنه. برای اولین بار تحقیق رو یه گونه ی خاصی به اسم {کازاشی} رو شروع میکنه. این گونه کلا با مار ها در ارتباط بوده. سردسته ی کازاشی ها احساس خطر میکنه و یه شب به خونه ی اینا حمله میکنه. موقعی که داشته پدرشو میکشته، دختره میرسه و التماس میکنع که بابامو نکش! سردسته ی کازاشی گولش میزنه و بهش میگه که اگر میخوای نکشمش، باید باهام یه قرار داد جادویی ببندی. دختره قبول میکنه ولی بعد از اون قرار داد، باباش میمیره ولی خب اصلا برا دختره اهمیت نداشت چون اون عاشق کازاشی ها شده بود. طی اون قرارداد دختره اون قدرت ها رو بدست میاره و تمام احساساتش به خنده تبدیل میشن جوری که جز خوشحالی هیچی نمیتونه حس کنه. اسمش رو تغییر میده و توی عمارت بزرگش با یه کلکسیون مار زندگی میکنه. از اون جایی که خیلی هم دورو عه هم به شیاطین خدمت میکنه هم انسانا! ولی هیچوقت براشون جاسوسی نمیکنه (کسیم از این قضیه خبر نداره) و فقط توی ماموریت های سری هر دو طرف رو همراهی میکنه.

استعداد: قبل از اون قرارداد، یه هنرمند واقعی بود و دوست داشت که نویسنده بشه. ولی الان تمامی اون احساساتشو از دست داده و هیچ علاقه ای هم بهشون نداره. ولی با توجه به قدرتش هر چیزی که به مار ها مربوط باشه رو میتونه انجام بده. حتی زهر مار ها هم روش تاثیر نداره هرچقدرم که قوی باشه! پس از مرگ باباشم تصمیم گرفت که راهشو یه جور دیگه ادامه بده پس شروع کرد به درست کردن دارو و معجون های عجیب غریب از زهر مار ها (هر معجونی میتونه درست کنه چون یه کوچولو هم جادوگری بلده ولی خیلی کم) 
دلیل اومدن به سازمان: دلیل خاصی نداشته. اون دیوونه ی هیجانه چون باعث میشه دلایل بیشتری برای خندیدن و قهقهه زدن پیدا کنه. از اون جایی که به کازاشی ها هم خیلی علاقه داره، مسلما باهاشون همکاری داره ولی دوس داره بدونه دو طرف چطوری همو نابود میکنن برای همین عضو سازمان هم میشه تا مبارزه رو با هیجان بیشتری تماشا کنه.

نکات اضافه ._. :
+اون ۱ و ۲ ای که توی اسم و فامیلیش گذاشتم به عملکردش بر میگرده. تو دنیای شیاطین اسمش کازوهینو شیراهیکه (چون به اسم کازاشی نزدیکه) هست و تو دنیای آدما ماکیا تاکارا هست (اسم اصلیشه، قبل از قرارداد)

+وقتی وارد ذهن یه مار میشه چشماش زرد میشن و مردمک چشمش کشیده درست مثل یه مار. به این قدرتشم {شیجوهه} یا {تسلط} گفته میشه.

+از بین اون همه ماری که داره، محبوب ترین مارش یه مار نقره ایه که زهرش از همه ی مارا کشنده تره. اسمشم گذاشته {گینو} و همیشه کنارشه و به شدت عاشقشه چون نایاب ترین مار دنیاست و عمر معمول این جور مار ها نزدیک ۷ یا ۸ قرن هست!! تنها یه پادزهر برا زهر گین وجود داره که اونم فقط دست خود ماکیاست و چون خیلی با ارزشه معمولا به کسی نمیدتش.

+در مورد سن ماکیا هیچی معلوم نیست. این که اون اتفاق و اون قرارداد دقیقا کی اتفاق افتادن معلوم نیست. طبق شایعه های مردم ماکیا الان نزدیک ۳ قرن عمرشه!! اما فقط در حد شایعست. به خاطر همینه که معمولا همه از ماکیا می ترسن.

+ نسل کازاشی ها مدت ها قبل منقرض شده ولی کازوهینو همچنان به شیاطین وفادار مونده و هنوزم توی هردو جبهه فعالیت میکنه.

 +سن فیزیکی و ظاهری ماکیا ۱۷ هست.

+ناخوناش به طور طبیعی سیاهه! 

+همیشه لباسای گوتیک و سیاه تنشه که خیلی گرون قیمتن.

+همیشه یه چاقو داره که آلوده به زهر گینو هست.


چطور بید؟ *-*

Stay strong, just like your tree

دلم الکی خوشه دیگه=)~

خونمون آتیش گرفت!

ها ,مار ,اون ,یه ,رو ,ولی ,مار ها ,کازاشی ها ,از اون ,میزنه و ,یه مار

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

software 97 مهرسا تست روانشناسی اضطراب ،افسردگی ،خشم ،دلهره، اضطراب و فشارهای روانی فروش دامنه های رتبه دار سایت و چت روم diaknowewob با چهارده معصوم (ع) کتابخانه مشارکتی امام صادق(ع) حقیقت آرامش بخش و آزار دهندست فتوشاپ 1 عایقکاری موتورخانه وکلیه سیستم های حرارتی و برودتی